2 و ساره حامله شده، ازابراهیم درپیریاش، پسری زایید، در وقتی که خدا به وی گفته بود.
3 و ابراهیم، پسر مولود خودرا، که ساره از وی زایید، اسحاق نام نهاد.
4 و ابراهیم پسر خود اسحاق را، چون هشت روزه بود، مختون ساخت، چنانکه خدا او را امر فرموده بود.
5 و ابراهیم، در هنگام ولادت پسرش، اسحاق، صد ساله بود.
6 و ساره گفت: «خدا خنده برای من ساخت، و هرکه بشنود، با من خواهدخندید.»
7 و گفت: «که بود که به ابراهیم بگوید، ساره اولاد را شیر خواهد داد؟ زیرا که پسری برای وی، درپیریاش زاییدم.»
8 و آن پسر نموکرد، تا او را از شیر باز گرفتند. و در روزی که اسحاق را از شیر باز داشتند، ابراهیم ضیافتی عظیم کرد.