1 خداوند دربارهٔ ملّتهای دیگر با من سخن گفت:
2 و از مصر شروع کرد. این است آنچه خداوند دربارهٔ ارتش نکو، فرعون مصر که از نبوکدنصر پادشاه بابل در کرکمیش نزدیک رود فرات در چهارمین سال سلطنت یهویاقیم -پسر یوشیا- پادشاه یهود شکست خورد، میگوید:
3 «افسران مصری فریاد میزنند،سپرهای خود را آماده نماییدو برای نبرد حرکت کنید!
4 اسبهای خود را زین کنید و بر آنها سوار شوید!کلاهخودهایتان را بر سربگذارید و در صف بایستید!نیزههای خود را تیزو زرههای خود را برتن کنید!
5 خداوند میپرسد: «امّا این چیست که من میبینم؟آنها با وحشت عقبنشینی میکنند.سربازانشان شکست خوردهو هراسان با سرعت تمام میدوندو به پشت سرخود هم نگاه نمیکنند.
6 آنها که با چنین سرعتی میدوند، نمیتوانند فرار کنند؛سربازان نمیتوانند بگریزند.آنها در شمال، در کنار فراتمیلغزند و میافتند.