12 همهٔ مردان، زنان، کودکان و بیگانگانی را که در شهرهای شما زندگی میکنند، گرد هم آورید تا همه بشنوند و بیاموزند و به خداوند خدایتان احترام بگذارند و از آموزشهای او با دقّت پیروی کنند.
13 به این ترتیب فرزندان شما که هرگز قوانین خداوند خدایتان را نشنیدهاند، آنها را خواهند شنید تا زمانی که در سرزمینی که شما تصرّف خواهید کرد، زندگی کنند خواهند آموخت که از خداوند اطاعت کنند.»
14 خداوند به موسی فرمود: «وقت مرگت نزدیک شده است. یوشع را صدا بزن و با خود به خیمهٔ عبادت بیاور تا به او مأموریت بدهم.» پس موسی و یوشع به خیمهٔ عبادت رفتند.
15 خداوند در ستون ابر ظاهر شد و نزد دروازهٔ خیمهٔ عبادت ایستاد.
16 خداوند به موسی فرمود: «بزودی خواهی مرد. بعد از مرگ تو این مردم در سرزمینی که میروند، به من خیانت میکنند و خدایان غیر را میپرستند، مرا از یاد میبرند و پیمانی را که من با آنها بستهام، میشکنند.
17 آنگاه در آن روز خشم من علیه آنها شعلهور خواهد شد و ایشان را ترک خواهم نمود و آنها نابود خواهند شد و پلیدی و دشواریهای فراوانی بر آنها فرود خواهد آمد تا در آن روز با خود بگویند 'بهخاطر نبودن خداوند در میان ماست که دچار این پلیدیها شدهایم.'
18 به سبب پلیدی و پرستش خدایان دیگر، ایشان را یاری نخواهم کرد.