3 از تهدید دشمنان هراسانمو ظلم مردم ظالم مرا آشفته کرده است.آنها مرا عذاب میدهندو از من نفرت دارند.
4 دلم افسرده و غمگین است.وحشت مرگ مرا فراگرفته است.
5 ترس و وحشت مرا احاطه کردهو از پا انداخته است.
6 میگویم: «ای کاش مانند کبوتر بال میداشتم، پر میزدمو به جای آرامی میرفتم.
7 ای کاش به دوردستها پرواز میکردم،و خانهٔ خود را در بیابان میساختم،
8 پناهگاهی میجُستمو از توفان بلا در امان میماندم.»
9 خداوندا، زبان شریران را مغشوش گردان،زیرا آنها شهر را به آشوب کشیدهاند.