۲سموئیل 23:13-19 NMV

13 در موسم برداشت محصول، هنگامی که دسته‌ای از فلسطینیان در وادی رِفائیم اردو زده بودند، سه تن از سی سردار داوود نزد او فرود آمده، به غار عَدُلّام رفتند.

14 داوود در آن وقت در سنگر بود و قراول فلسطینیان در بِیت‌لِحِم.

15 داوود آرزو کرده، گفت: «ایکاش کسی از چاه بِیت‌لِحِم در کنار دروازه، جرعه‌ای آب به من می‌داد تا بنوشم!»

16 پس آن سه مرد دلاور، اردوی فلسطینیان را از میان شکافته، از چاه بِیت‌لِحِم در کنار دروازه، آب کشیدند و آن را حمل کرده، نزد داوود بردند. اما او نخواست از آن بنوشد، بلکه آن را برای خداوند ریخت

17 و گفت: «حاشا از من، ای خداوند، که چنین کنم. آیا خون مردانی را بنوشم که با به خطر افکندن جان خود برای این کار رفتند؟» بنابراین، نخواست از آن بنوشد. باری، این بود شرح کارهای آن سه دلاور.

18 اَبیشای برادر یوآب پسر صِرویَه رئیس آن سی بود. او نیزه‌اش را بر سیصد مرد برافراشته، ایشان را کشت و نامی همچون آن سه برای خود کسب کرد.

19 او مکرم‌ترینِ آن سی بود و سردار آنان شد، اما به آن سه نرسید.