2 «روح خداوند به واسطۀ من سخن گفت؛کلام او بر زبانم بود.
3 خدای اسرائیل سخن گفت؛صخرۀ اسرائیل مرا گفت:آن که عادلانه بر مردم حکومت کند،و خداترسانه حکم برانَد،
4 همچون روشنایی صبح است،مانند نخستین پرتوهای خورشید در صبح بیابر،و چون برقِ سبزههای روی زمین پس از بارش باران.
5 «آیا خانۀ من با خدا چنین نیست؟او با من عهد جاودانی بسته است،که در همه چیز آراسته و مستحکم است.آیا تمامی نجات و تمامی آرزوی مرا،به شکوفه نخواهد نشانید؟
6 اما مردان فرومایه جملگی مانند خارند که به دور افکنده میشود،چراکه آنها را به دست نتوان گرفت.
7 و آن که بخواهد به ایشان دست زند،میباید به آهن و چوبِ نیزه مسلح گردد؛و آنان در مکان خویش به آتش سوخته خواهند شد.»
8 این است نام دلاورانی که داوود داشت: یوشیببَشِبِتِ تَحکِمونی که رئیس آن سه تن بود. او نیزهاش را بر ضد هشتصد تن به کار گرفت و در مصافی واحد، همۀ آنها را کشت.