۲پادشاهان 10:12-18 NMV

12 آنگاه از آنجا روانۀ سامِرِه شد. در بِیت‌عِقِدِ شبانان،

13 یِیهو به چند تن از خویشاوندان اَخَزیا، پادشاه یهودا برخورد و پرسید: «شما کیستید؟» پاسخ دادند: «از خویشان اَخَزیا هستیم و به دیدار پسران پادشاه و پسران ملکۀ مادر می‌رویم.»

14 یِیهو گفت: «ایشان را زنده بگیرید!» پس آنها را زنده گرفتند و همگی را که بر روی هم چهل و دو تن بودند، کنار چاهِ بِیت‌عِقِد کشتند. او کسی را زنده نگذاشت.

15 یِیهو پس از ترک آن مکان، به یِهوناداب پسر رِکاب برخورد که به استقبال وی آمده بود. پس از تحیت از او پرسید: «آیا آن‌گونه که من با تو همدلم، تو نیز با من چنینی؟» یِهوناداب پاسخ داد: «آری، هستم.» یِیهو گفت: «اگر چنین است پس دست خود را به من ده.» یِهوناداب چنین کرد و یِیهو او را بر ارابۀ خویش برکشیده،

16 گفت: «همراه من بیا و ببین برای خداوند چه غیرتی دارم.» پس او را بر ارابۀ وی سوار کردند.

17 یِیهو چون به سامِرِه رسید، بنا بر آنچه خداوند به ایلیا گفته بود، تمامی بازماندگان خاندان اَخاب در سامِرِه را کشت چندان که اثری از او باقی نگذاشت.

18 آنگاه یِیهو مردم را همگی فرا خواند و بدیشان گفت: «اَخاب بَعَل را اندکی عبادت کرد، اما یِیهو او را بسیار عبادت خواهد کرد.