1 و نظر کرده دولتمندانی را دید که هدایای خود را در بیتالمال میاندازند.
2 و بیوهزنی فقیر را دید که دو فلس در آنجا انداخت.
3 پس گفت: «هرآینه به شمامی گویم این بیوه فقیر از جمیع آنها بیشترانداخت.
4 زیرا که همه ایشان از زیادتی خود درهدایای خدا انداختند، لیکن این زن از احتیاج خود تمامی معیشت خویش را انداخت.
5 و چون بعضی ذکر هیکل میکردند که به سنگهای خوب و هدایا آراسته شده است گفت: