23 وپیالهای گرفته، شکر نمود و به ایشان داد و همه ازآن آشامیدند
24 و بدیشان گفت: «این است خون من از عهد جدید که در راه بسیاری ریخته میشود.
25 هرآینه به شما میگویم بعد از این ازعصیر انگور نخورم تا آن روزی که در ملکوت خدا آن را تازه بنوشم.
26 و بعد از خواندن تسبیح، به سوی کوه زیتون بیرون رفتند.
27 عیسی ایشان را گفت: «همانا همه شما امشب در من لغزش خورید، زیرامکتوب است شبان را میزنم و گوسفندان پراکنده خواهند شد.
28 اما بعد از برخاستنم، پیش از شمابه جلیل خواهم رفت.
29 پطرس به وی گفت: «هرگاه همه لغزش خورند، من هرگز نخورم.»