2 زیرا اگر من شما را برنجانم، دیگر چه كسی باقی میماند كه به من دلخوشی دهد؟ جز همان کسانیکه من رنجانیدم!
3 به این جهت آن نامه را نوشتم تا در وقت آمدن من آن کسانیکه باید مرا خوشحال كنند، مایهٔ رنجش و اندوه من نشوند. اطمینان دارم كه شادمانی من همهٔ شما را نیز شادمان خواهد ساخت.
4 من آن نامه را با قلبی بسیار اندوهگین و پریشان و با اشکهای فراوان به شما نوشتم. منظورم رنجانیدن شما نبود بلكه میخواستم شما را از محبّت خاصّی كه به شما دارم خاطرجمع سازم.
5 اگر كسی در میان شما باعث رنجش و اندوه شده است، نه فقط مرا رنجانیده است، بلكه تا حدّی همهٔ شما را نیز! (در این مورد نمیخواهم بیش از حد سختگیری كنم.)
6 تنبیهی كه اكثر شما نسبت به شخص مقصّر روا داشتید برای او كافی است.
7 پس اكنون شما باید او را ببخشید و دلداری دهید مبادا غم و اندوه زیاد، او را از پای درآورد.
8 بنابراین من از شما خواهش میکنم كه محبّت خود را دوباره به او ثابت كنید.