9 هنگامیکه به بالای کوه رفتم تا لوحهای سنگی، یعنی لوحهای پیمانی را که خداوند با شما بست بگیرم، مدّت چهل شبانهروز گرسنه و تشنه در آنجا ماندم.
10 خداوند، دو لوح سنگی را که با انگشت خود نوشته شده بود، به من داد و بر آنها تمام سخنانی که خداوند در روز اجتماع، در کوه از میان آتش به شما گفته بود، نوشته بود.
11 خداوند بعد از چهل شبانهروز، این دو لوح سنگی یعنی لوحهای پیمان را به من داد.
12 «بعد خداوند به من فرمود: 'فوراً برخیز و پایین برو، زیرا آن مردمی را که از سرزمین مصر آوردی، همه فاسد شدهاند. به سرعت از راهی که من به آنها نشان داده بودم، منحرف شده و برای خود بُتی ساختهاند.'
13 «خداوند چنین فرمود: 'این قوم واقعاً مردمی سرکش هستند.
14 پس مرا بگذار که آنها را از بین ببرم و نامشان را از صفحهٔ روزگار محو کنم. آنگاه برای تو قومی قویتر و بزرگتر از آنها به وجود میآورم.'
15 «درحالیکه کوه شعلهور بود، من دو لوح پیمان خداوند را در دست داشتم و از کوه پایین آمدم.