متی 2:7-13 OPV

7 آنگاه هیرودیس مجوسیان را در خلوت خوانده، وقت ظهور ستاره را از ایشان تحقیق کرد.

8 پس ایشان را به بیت لحم روانه نموده، گفت: «بروید و از احوال آن طفل بتدقیق تفحص کنید و چون یافتید مرا خبر دهید تا من نیز آمده، او را پرستش نمایم.»

9 چون سخن پادشاه راشنیدند، روانه شدند که ناگاه آن ستارهای که در مشرق دیده بودند، پیش روی ایشان میرفت تافوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد.

10 وچون ستاره را دیدند، بینهایت شاد و خوشحال گشتند

11 و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی درافتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا وکندر و مر به وی گذرانیدند.

12 و چون در خواب وحی بدیشان دررسید که به نزد هیرودیس بازگشت نکنند، پس از راه دیگر به وطن خویش مراجعت کردند.

13 و چون ایشان روانه شدند، ناگاه فرشته خداوند در خواب به یوسف ظاهر شده، گفت: «برخیز و طفل و مادرش را برداشته به مصر فرارکن و در آنجا باش تا به تو خبر دهم، زیرا که هیرودیس طفل را جستجو خواهد کرد تا او راهلاک نماید.»