3 مردم برای تاریکی حدمی گذارند و تا نهایت تمام تفحص مینمایند، تابه سنگهای ظلمت غلیظ و سایه موت.
4 کانی دور از ساکنان زمین میکنند، از راه گذریان فراموش میشوند و دور از مردمان آویخته شده، به هر طرف متحرک میگردند.
5 از زمین نان بیرون میآید، و ژرفیهایش مثل آتش سرنگون میشود.
6 سنگهایش مکان یاقوت کبود است. وشمشهای طلا دارد.
7 آن راه را هیچ مرغ شکاری نمی داند، و چشم شاهین آن را ندیده است،
8 وجانوران درنده بر آن قدم نزدهاند، و شیر غران برآن گذر نکرده.
9 دست خود را به سنگ خارا درازمی کنند، و کوهها را از بیخ برمی کنند.