36 وقتی عیسی را دید كه از آنجا میگذرد گفت: «این است برّهٔ خدا.»
37 آن دو شاگرد این سخن را شنیدند و به دنبال عیسی به راه افتادند.
38 عیسی برگشت و آن دو نفر را دید كه به دنبال او میآیند. از آنها پرسید: «به دنبال چه میگردید؟» آنها گفتند: «ربی (یعنی ای استاد) منزل تو كجاست؟»
39 او به ایشان گفت: «بیایید و ببینید.» پس آن دو نفر رفتند و دیدند كجا منزل دارد و بقیّهٔ روز را نزد او ماندند. زیرا تقریباً ساعت چهار بعد از ظهر بود.
40 یكی از آن دو نفر، كه بعد از شنیدن سخنان یحیی به دنبال عیسی رفت، اندریاس برادر شمعون پطرس بود.
41 او اول برادر خود شمعون را پیدا كرد و به او گفت: «ما ماشیح (یعنی مسیح) را یافتهایم.»
42 پس وقتی اندریاس، شمعون را نزد عیسی برد، عیسی به شمعون نگاه كرد و گفت: «تویی شمعون پسر یونا، ولی بعد از این كیفا (یا پطرس به معنی صخره) نامیده میشوی.»