22 چون تو بازگشتی و در آنجا نان خوردی و آب نوشیدی درحالیکه او به تو گفت: 'نان نخور و آب ننوش' پس بدن تو در گورستان نیاکانت به خاک سپرده نخواهد شد.»
23 بعد از صرف غذا، نبی پیر الاغ نبی یهودا را حاضر کرد.
24 نبی یهودا سوار شده به راه خود رفت. امّا در راه شیری به او حمله کرد و او را کشت. جسد او در جاده افتاده بود و الاغ و شیر در کنارش ایستاده بودند.
25 مردمی که از آنجا میگذشتند، جسد را در راه و شیری که در کنارش بود، دیدند. پس به شهری که نبی پیر زندگی میکرد، خبر آوردند.
26 هنگامیکه نبی پیر شنید، گفت: «این نبی از فرمان خداوند سرپیچی کرد، پس خداوند شیر را فرستاد تا به او حمله کند و او را بکشد، همانطور که خداوند گفته بود.»
27 آنگاه به پسران خود گفت: «الاغی را برای من حاضر کنید» و آنها چنین کردند.
28 سپس او رفت و جسد را که در راه افتاده بود، یافت درحالیکه الاغ و شیر کنارش ایستاده بودند. شیر نه جسد را خورده بود و نه به الاغ حمله کرده بود.