3 «از اینجا به سوی شرق برو و در نزدیکی وادی کَریت که در شرق رود اردن است پنهان شو.
4 از آب جوی بنوش و من به زاغها فرمان دادهام تا برای تو خوراک بیاورند.»
5 پس ایلیا طبق فرمان خداوند رفت و در نزدیکی وادی کریت، در شرق اردن به سر برد.
6 او از جوی، آب مینوشید و زاغها صبح و شام برایش نان و گوشت میآوردند.
7 بعد از مدّتی به علّت نبودن باران نهر خشک شد.
8 سپس خداوند به ایلیا فرمود:
9 «اکنون به شهر صَرَفه که در نزدیکی شهر صیدون است برو و در آنجا بمان. من به بیوه زنی در آنجا فرمان دادهام تا به تو خوراک دهد.»