9 «ای لاویان بشنوید. آیا به نظر شما این امر کوچک است که خدای اسرائیل شما را از بین تمام قوم اسرائیل برگزید و در خیمهٔ عبادت موظّف ساخت تا به او نزدیک شوید و برای خدمت به مردم آماده باشید؟
10 خداوند به تو و همهٔ لاویان این افتخار را بخشید و حال میخواهید کاهن هم باشید.
11 شما با این کار، با خداوند مخالفت میکنید. گناه هارون چیست که شما از او شکایت میکنید؟»
12 سپس موسی به داتان و ابیرام، پسران الیاب پیام فرستاد که بیایند، امّا آنها در جواب گفتند: «ما نمیآییم.
13 آیا این کافی نبود که تو ما را از سرزمینی که در آن شیر و عسل جاری بود، بیرون آوردی تا در این بیابان از بین ببری و حالا میخواهی بر ما حکومت کنی؟
14 تو هنوز ما را به سرزمین حاصلخیزی نیاوردهای و یا مزارع و تاکستانهایی برای ملکیّت خودمان به ما ندادهای. تو ما را فریب میدهی؟ ما نمیآییم.»
15 موسی خشمگین شد و به خداوند گفت: «قربانیهای ایشان را قبول مکن. من حتّی یک الاغ از آنها نگرفتهام و به هیچکدام آنها آسیبی نرساندهام.»