1 داوود پادشاه به تمام کسانیکه آنجا بودند گفت: «پسر من، سلیمان که خدا تنها او را برگزید، جوان و بیتجربه است و کاری که باید انجام شود عظیم است، زیرا این معبد بزرگ برای انسان نیست بلکه برای خداوند است.
2 پس من برای معبد بزرگ تا آنجا که توانایی داشتم، تدارک دیدهام. طلا برای وسایل طلایی، نقره برای ساختن وسایل نقرهای، برنز برای وسایل برنزی، آهن برای ساختن وسایل آهنی و چوب برای کارهای چوبی و مقدار زیادی عقیق و سنگهای زینتی، سنگ سرمه، سنگهای رنگی، انواع سنگهای گرانبها و مرمر فراوان.
3 به علاوهٔ آنچه برای معبد بزرگ خدا تدارک دیدهام، من خزانهای از طلا و نقره دارم که بهخاطر عشقی که به معبد بزرگ دارم، آن را اهدا کردهام
4 من معادل صد و ده تن طلای خالص و معادل دویست و شصت تن نقره خالص برای دیوارهای معبد بزرگ