اول سموئیل 22:6-12 TPV

6 شائول در آن وقت در جبعه زیر یک درخت بلوط، بر تپّه‌‌ای نشسته بود. نیزه‌ای در دست داشت و محافظینش به دور او ایستاده بودند. به او خبر داده بودند که داوود و یارانش پیدا شده‌اند

7 شائول به آنهایی که دور او ایستاده بودند گفت: «شما مردم بنیامین، بشنوید! آیا پسر یَسی به شما وعدهٔ زمین و باغ انگور و مقام و منصب نظامی داده است

8 که همه علیه من همدست شده‌‌‌اید؟ وقتی پسر من با پسر یَسی متّفق شد، کسی به من اطّلاع نداد. دل هیچ‌کس به حال من نسوخت. هیچ‌کدام از شما تا به امروز به من خبر نداد که پسرم، نوکر خودم را تشویق به کشتن من کرده است.»

9 دوآغ اَدومی که با خادمان شائول ایستاده بود جواب داد: «من پسر یَسی را دیدم که به نوب، نزد اخیملک پسر اخیتوب آمد.

10 اخیملک دربارهٔ او از خداوند پرسید و بعد به او آذوقه و همچنین شمشیر جلیات فلسطینی را داد.»

11 شائول فوراً اخیملک کاهن، پسر اخیتوب را با تمام خانوادهٔ پدرش که کاهنان نوب بودند به حضور خود خواست.

12 شائول گفت: «بشنو، ای اخیملک پسر اخیتوب!»او جواب داد: «بفرمایید آقا، من در خدمت شما هستم.»