دوم تواریخ 18:26-32 TPV

26 و بگویید: 'پادشاه امر کرده است که این مرد را در زندان بیندازید و به او کمی نان و آب بدهید تا من بسلامتی از جنگ بازگردم.'»

27 میکایا گفت: «اگر تو بسلامتی برگشتی معلوم می‌شود که خداوند با من حرف نزده است.» بعد رو به‌ طرف مردم کرد و گفت: «شما هم بشنوید و شاهد باشید.»

28 پس پادشاه اسرائیل و یهوشافاط، پادشاه یهودا رهسپار راموت جلعاد شدند.

29 پادشاه اسرائیل به یهوشافاط گفت: «من با تغییر قیافه به میدان جنگ می‌روم و تو لباس شاهی خود را بپوش.» بعد پادشاه تغییر قیافه داده به جنگ رفت.

30 پادشاه سوریه به فرماندهان ارّابه‌های جنگی امر کرد و گفت: «از همه صرف‌نظر کنید و فقط به پادشاه اسرائیل حمله کنید.»

31 هنگامی‌که فرماندهان ارّابه‌ها یهوشافاط را دیدند، گمان کردند که پادشاه اسرائیل است، به سوی او بازگشتند تا به او یورش آورند. امّا یهوشافاط فریاد برآورد و خداوند او را یاری نمود و ایشان را از وی دور کرد.

32 چون فرماندهان پی بردند که او پادشاه اسرائیل نیست، از تعقیب او دست کشیدند.