دوم سموئیل 20:15-21 TPV

15 سربازان یوآب به آبل رسیده آن را محاصره و تصرّف کردند. بعد پشته‌ای در برابر شهر ساختند و از بالای آن به خراب کردن دیوارها پرداختند.

16 آنگاه زن دانایی از بالای دیوار شهر، یوآب را صدا کرده گفت: «به یوآب بگویید که نزد من بیاید تا با او حرف بزنم.»

17 یوآب نزد آن زن رفت و زن از او پرسید: «تو یوآب هستی؟»او جواب داد: «بله.»زن به او گفت: «به حرف کنیزت گوش بده.»یوآب گفت: «گوش می‌دهم.»

18 زن گفت: «در قدیم می‌گفتند: اگر مشکلی دارید 'برای حل آن به شهر آبل بروید.' زیرا در آنجا هر مشکلی حل و فصل می‌شد.

19 من یکی از اشخاص صلح جو و ایماندار در اسرائیل هستم. تو می‌خواهی شهری را که مادر شهرهای اسرائیل است خراب کنی؟ چرا چیزی که متعلّق به خداوند است از بین می‌بری؟»

20 یوآب جواب داد: «خدا نکند که من آن را نابود یا خراب کنم.

21 امّا در اینجا شخصی است به نام شبع پسر بکری، از کوهستان افرایم. او در مقابل داوود پادشاه دست به شورش زده است. ما فقط او را می‌خواهیم که تسلیم شود و آن وقت ما همه از اینجا می‌رویم.»زن گفت: «بسیار خوب، ما سر او را از آن طرف دیوار برایت می‌اندازیم.»