دوم سموئیل 20:9-15 TPV

9 یوآب به عماسا گفت: «برادر، چطوری؟» این را گفت و با دست راست خود ریش او را گرفت که ببوسد،

10 امّا عماسا متوجّه خنجری که در دست دیگر یوآب بود نشد. یوآب خنجر را در شکم او فرو برد و روده‌هایش به زمین ریخت. عماسا با همان ضربهٔ اول جان داد.بعد یوآب و برادرش، ابیشای به تعقیب شبع پسر بکری رفتند.

11 یکی از مردان یوآب، کنار جسد عماسا ایستاد و فریاد زد: «هر که طرفدار داوود و یوآب است به دنبال یوآب بیاید.»

12 عماسا غرق در خون، در سر راه افتاده بود. وقتی یکی از مردان یوآب دید که جمعیّتی به دور جسد او ایستاده‌اند و تماشا می‌کنند، عماسا را از سر راه برداشته در صحرا انداخت و جنازهٔ او را با روی‌اندازی پوشاند.

13 وقتی جسد عماسا از سر راه برداشته شد، همگی به دنبال یوآب برای دستگیری شبع رفتند.

14 شبع از تمام طایفه‌های اسرائیل گذشت و به آبل بیت معکه آمد. همهٔ مردم خاندان بکری در شهر آبل بیت معکه جمع شده از او پیروی کردند.

15 سربازان یوآب به آبل رسیده آن را محاصره و تصرّف کردند. بعد پشته‌ای در برابر شهر ساختند و از بالای آن به خراب کردن دیوارها پرداختند.