دوم سموئیل 4:1-9 TPV

1 هنگامی که ایشبوشت، پسر شائول شنید که اَبنیر در حبرون کشته شده از ترس دستها و پاهایش سُست شدند و تمام مردم اسرائیل پریشان گشتند.

4 یوناتان پسر شائول، پسری داشت به نام مفیبوشت که هنگامی‌که شائول و یوناتان کشته شدند پنج سال داشت. وقتی خبر مرگ آنها در یزرعیل شنیده شد، پرستارش او را برداشت و فرار کرد، امّا به‌خاطر عجله‌ای که داشت او را انداخت و او لنگ شد.

5 پسران رِمون، یعنی بعنه و ریکاب، هنگام ظهر به خانهٔ ایشبوشت رسیدند. ایشبوشت در حال استراحت بود.

6 زنی که دربان خانه بود گندم پاک می‌کرد، امّا لحظه‌ای بعد، از خستگی خوابش برد.

7 هنگامی‌که داخل خانه شدند، به اتاق خواب ایشبوشت رفته او را در بسترش کشتند. بعد سرش را از تن جدا کردند و آن را با خود بردند، از راه دشت اردن تمام شب راه رفتند تا به حبرون رسیدند.

8 پس سر ایشبوشت را به حضور داوود برده گفتند: «سر ایشبوشت، پسر دشمنت شائول را که همیشه قصد کشتن تو را داشت، برایت آوردیم. خداوند انتقام سرور ما، پادشاه را از شائول و فرزندان او گرفت.»

9 امّا داوود جواب داد: «خداوندی که مرا از شر دشمنانم نجات داد شاهد است