4 امّا حالا خداوند همهٔ داراییاش را از او میگیرد، ثروتش را به دریا میریزد و خودش نیز در آتش خواهد سوخت.
5 وقتی اشقلون این را ببیند وحشت میکند. غزه و عقرون از درد به خود میپیچند و امید عقرون به ناامیدی تبدیل میگردد. پادشاه غزه کشته میشود و اشقلون از سکنه خالی میگردد.
6 بیگانگان در اشدود ساکن میشوند و خداوند میفرماید: «غرور فلسطینیان از بین میرود.
7 گوشتی را که با خون میخورد از دهانش و چیزهای حرام را از میان دندانهایش بیرون میکشم. کسانیکه باقی میمانند به من تعلّق خواهند داشت و مانند یکی از طایفههای سرزمین یهودا جزء قوم من میشوند. عقرون هم مثل یبوسیان به قوم من میپیوندد.
8 من از سرزمین خود حفاظت میکنم تا سپاهیان دشمن نتوانند از آن عبور و مرور کنند. من با چشمان خود رنج و خواری قومم را دیدم و دیگر نمیگذارم که ستمگران سرزمین آنها را پایمال نمایند.»
9 ای مردم صهیون شادمانی کنید!ای اهالی اورشلیم از خوشی فریاد برآورید!زیرا پادشاه شما با پیروزیو با فروتنی سوار بر کرّه الاغی نزد شما میآید.
10 خداوند میفرماید: «من ارّابههای جنگی و اسبها را از سرزمین اسرائیل دور میکنم.کمانهای جنگی شکسته میشوندو او صلح و امنیّت را در بین اقوام جهان برقرار میسازد.قلمرو فرمانروایی او از دریا تا دریاو از رود فرات تا دورترین نقطهٔ زمین میباشد.»