1 طلاهای ما جلای خود را از دست داده و بیارزش شدهاندو سنگهای مقدّس معبد بزرگ در کوچهها افتادهاند.
2 جوانان صهیون که زمانی همچون زر ناب با ارزش بودند،اکنون مانند ظروف گِلی ساختهٔ دست کوزهگر، بیارزش شدهاند.
3 حتّی شغالان به تولههای خود شیر میدهند،ولی زنان قوم من مثل شترمرغ شدهاند و به کودکان خود رحم نمیکنند.
4 زبان اطفال شیرخوار از تشنگی به کامشان چسبیده است.بچّهها نان میخواهند، امّا کسی به آنها نان نمیدهد.
5 آنهایی که زمانی غذاهای لذیذ میخورند، اینک از گرسنگی در کوچهها جان میدهند.کسانیکه در ناز و نعمت زندگی میکردند، اکنون در بین زبالهها به دنبال غذا میگردند.
6 جزای قوم من سنگینتر از جزای مردم سدوم بوده است،زیرا اهالی سدوم در یک لحظه نابود شدند و هیچ دستی به آنها کمک نکرد.
7 شاهزادگان ما پاکتر از برف و سفیدتر از شیر بودند.بدنشان از سرخی همچون لعل و در درخشندگی مانند یاقوت بود.