10 شهر نینوا، ویران و متروک شده است.دلها از ترس فرو مىریزد،زانوها مىلرزند، براى مردم نیرویی نماندهو رنگ از چهرهها پریده است.
11 کجاست آن شهرىکه زمانى بیشهٔ شیرمردانو مسکن شیر بچّهها بود.شهری که شیرهای نر و شیرهای جوان به آن میروندو شیربچگان در آن امنیّت دارند.
12 مردانش مثل شیر دشمنان را مىدریدندو همسر و فرزندان خود را با شکار سیر مىکردندو خانههایشان از اجساد دریده شده پُر بود.
13 خداوند متعال مىفرماید: «من دشمن تو هستم! ارّابههایت را مىسوزانم. سربازانت را در جنگ هلاک مىکنم. تمام مال و دارایى را که از مردم گرفتهاى، از تو مىگیرم و دیگر کسى به پیغام و تقاضایت توجّهى نمىکند.»