5 پس، کلیساها در ایمان استوار میشدند و هر روز بر شمارشان افزوده میشد.
6 سپس، سرتاسر دیار فْریجیه و غَلاطیه را درنَوَردیدند، زیرا روحالقدس ایشان را از رسانیدن کلام به ایالت آسیا منع کرده بود.
7 چون به سرحد میسیه رسیدند، سعی کردند به بیطینیه بروند، امّا روحِ عیسی به ایشان اجازه نداد.
8 از این رو، از میسیه گذشتند و به تْروآس رفتند.
9 شب هنگام، پولس در رؤیا دید که مردی مقدونی در برابرش ایستاده، به او التماس میکند که «به مقدونیه بیا و ما را مدد کن.»
10 چون این رؤیا را دید، بیدرنگ عازم مقدونیه شدیم، زیرا اطمینان یافتیم که خدا ما را فرا خوانده است تا بدیشان بشارت دهیم.
11 پس، از تْروآس با کشتی یکراست به ساموتْراکی رفتیم، و روز بعد به نیاپولیس رسیدیم.