11 آنگاه از عیسی پرسیدند: «چرا علمای دین میگویند نخست باید ایلیا بیاید؟»
12 عیسی پاسخ داد: «البته که نخست ایلیا میآید تا همه چیز را اصلاح کند. امّا چرا در مورد پسر انسان نوشته شده است که باید رنج بسیار کشد و تحقیر شود؟
13 بهعلاوه، من به شما میگویم که ایلیا، همانگونه که دربارۀ او نوشته شده است، آمد و آنان هرآنچه خواستند با وی کردند.»
14 چون نزد دیگر شاگردان رسیدند، دیدند گروهی بیشمار گردشان ایستادهاند و علمای دین نیز با ایشان مباحثه میکنند.
15 جماعت تا عیسی را دیدند، همگی غرق در حیرت شدند و دوان دوان آمده، او را سلام دادند.
16 عیسی پرسید: «دربارۀ چه چیز با آنها بحث میکنید؟»
17 مردی از میان جمعیت پاسخ داد: «استاد، پسرم را نزدت آوردهام. او گرفتار روحی است که قدرت سخن گفتن را از وی بازگرفته است.