مکاشفه 19:6-12 NMV

6 آنگاه صدایی شنیدم که به خروش جماعتی عظیم می‌مانست، و به غرّش آبهای فراوان، و به بانگ بلند رعد، که می‌گفت:«هَلِلویاه!زیرا که خداوندْ خدای ما،آن قادر مطلق، سلطنت آغاز کرده است.

7 به وجد آییم و شادی کنیم، و او را جلال دهیم،زیرا زمان عروسی آن بَره فرا رسیده،و عروسِ او خود را آماده ساخته است؛

8 جامۀ کتان نفیس و درخشان و پاکیزه به او بخشیده شد تا به تن کند.»جامۀ کتانِ نفیس، اعمال پارسایانۀ مقدسین است.

9 آنگاه فرشته به من گفت: «بنویس: خوشا به حال آنان که به ضیافت عروسی آن بَره دعوت می‌شوند.» و افزود: «اینها کلام راستین خدایند!»

10 در این لحظه بود که به پایش افتادم تا او را بپرستم. امّا او به من گفت: «مبادا چنین کنی! چون من نیز همچون تو و برادران تو که شهادت عیسی را نگاه می‌دارند، غلام اویم. خدا را بپرست! زیرا شهادت عیسی، روح نبوّت است.»

11 آنگاه دیدم که آسمان گشوده است و پیش رویم، هان اسبی است سفید، با سواری که امین و برحق می‌نامندش. او به عدل حکم می‌کند و می‌جنگد.

12 چشمانش به آتشِ مشتعل می‌مانَد و بر سرش تاجهای بسیار است. و نامی دارد بر او نوشته که هیچ‌کس نمی‌داند، جز خودش.