1 آنگاه خداوند به موسی گفت: «نزد فرعون برو، زیرا دل او و خادمانش را سخت کردهام تا این آیات را در میانشان به ظهور آورم،
2 تا برای فرزندان و نوادگانتان بازگویید که چه بلاهایی بر سر مصریان آوردم و چگونه آیات خود را در میانشان ظاهر ساختم، و تا بدانید که من خداوند هستم.»
3 پس موسی و هارون نزد فرعون رفتند و به او گفتند: «یهوه خدای عبرانیان چنین میفرماید: ”تا به کی از سر فرود آوردن در برابر من اِبا خواهی کرد؟ قوم مرا رها کن تا مرا عبادت کنند.
4 زیرا اگر از رها کردن آنها اِبا کنی، بدان که فردا ملخ بر سرزمینت خواهم آورد.