خروج 33:8-14 NMV

8 هرگاه موسی به سوی آن خیمه بیرون می‌رفت، قوم جملگی برخاسته، هر یک به در خیمۀ خود می‌ایستادند، و موسی را تا هنگامی که داخل آن خیمه می‌شد، نظاره می‌کردند.

9 وقتی موسی به خیمه داخل می‌شد، ستون ابر فرود می‌آمد و به دَرِ خیمه می‌ایستاد و خدا با موسی سخن می‌گفت.

10 هنگامی که همۀ قوم ستون ابر را ایستاده به در خیمه می‌دیدند، همگی برخاسته، هر یک به در خیمۀ خود پرستش می‌کردند.

11 خداوند با موسی رو در رو سخن می‌گفت، چنانکه کسی با دوست خود سخن بگوید. سپس موسی به اردوگاه بازمی‌گشت، ولی خادم جوانش یوشَع، پسر نون، خیمه را ترک نمی‌کرد.

12 موسی به خداوند گفت: «تو به من می‌گویی: ”این قوم را بِبَر،“ ولی نمی‌گویی چه کسی را همراه من می‌فرستی. می‌گویی: ”تو را به نام می‌شناسم و در نظرم فیض یافته‌ای.“

13 اگر در نظرت فیض یافته‌ام، تمنا دارم راههای خود را به من بیاموزی تا تو را بشناسم و همچنان در نظرت فیض یابم. و در نظر داشته باش که این مردم قوم تو‌اَند.»

14 خداوند پاسخ داد: «روی من خواهد آمد، و تو را آرامی خواهم بخشید.»