داوران 18:22-28 NMV

22 چون مسافتی از خانۀ میکاه دور شدند، مردانی که در خانه‌های نزدیک خانۀ میکاه بودند فرا خوانده شدند، و ایشان آمده، خود را به مردان دان رساندند.

23 آنان مردان دان را صدا زدند، و ایشان روی گردانده، به میکاه گفتند: «تو را چه شده که با چنین گروهی آمده‌ای؟»

24 میکاه پاسخ داد: «شما خدایان مرا که ساخته بودم با کاهن برگرفته، رفته‌اید. مرا دیگر چه چیز باقی است؟ پس چگونه از من می‌پرسید: ”تو را چه شده است؟“»

25 مردان دان او را گفتند: «مگذار صدایت در میان ما شنیده شود، مبادا مردان تندخو بر تو هجوم آورند و تو و اهل خانه‌ات جان خود را از دست بدهید.»

26 پس مردان دان به راه خود ادامه دادند، و چون میکاه دید از او نیرومندترند، روی گردانیده، به خانۀ خویش بازگشت.

27 باری، مردان دان آنچه را میکاه ساخته بود و کاهن او را برگرفتند و به لایِش بر مردمانی که آرام و آسوده‌خاطر بودند برآمده، ایشان را به دَم شمشیر زدند و شهرشان را به آتش سوزاندند.

28 و ایشان را رهاننده‌ای نبود، زیرا از صیدون دور بود و ایشان را با کسی سر و کاری نبود. آن شهر در وادی‌ای متعلق به بِیت‌رِحوب قرار داشت. سپس مردان دان شهر را از نو ساخته، در آن ساکن شدند،