9 تا با کِدُرلاعُمِر پادشاه عیلام، تِدعال پادشاه گوییم، اَمرافِل پادشاه شِنعار و اَریوک پادشاه اِلاسار بجنگند، یعنی چهار پادشاه با پنج پادشاه.
10 و وادی سِدّیم پر از گودالهای قیر بود، و هنگامی که پادشاهان سُدوم و عَمورَه میگریختند، برخی در آنها فرو افتادند و بقیه به کوهستان گریختند.
11 پس دشمنان، همۀ اموال سُدوم و عَمورَه و همۀ آذوقۀ آنها را گرفتند و رفتند.
12 آنان لوط برادرزادۀ اَبرام را نیز که در سُدوم سکونت داشت، با اموالش، با خود بردند.
13 یکی از گریختگان آمد و اَبرام عبرانی را خبر داد. اَبرام در بلوطستان مَمریِ اَموری که برادر اِشکول و عانِر بود، میزیست. ایشان با اَبرام همپیمان بودند.
14 چون اَبرام شنید که خویشاوند او اسیر شده است، سیصد و هجده تن از خانهزادان کارآزمودۀ خویش را برگرفت و دشمن را تا دان تعقیب کرد.
15 شبانگاه او و همراهانش به چند گروه تقسیم شده، به دشمن حمله بردند و ایشان را شکست داده، تا حوبَه که در شمال دمشق است، تعقیب کردند.