21 «نَفتالی غزالی است رها شده،او سخنان زیبا میگوید.
22 «یوسف تاکی است بارور،تاکی بارور در کنار چشمهکه شاخههایش از دیوار بالا میروند.
23 تیراندازان به تلخی بر او حملهور شدند،و بر او خصمانه تیر انداختند.
24 ولی کمان او پایدار مانْدو بازوانش چابک گردید،به دست قدیر یعقوب،و به نام شبان و صخرۀ اسرائیل؛
25 به واسطۀ خدای پدرت که تو را یاری میدهد،و به واسطۀ آن قادر مطلق که تو را برکت میدهد،به برکات آسمان از اعلی،و برکات ژرفا که زیر زمین است،و برکات پستانها و رَحِم.
26 برکات پدرت عظیمتر است ازبرکات اجداد من،تا به حد نفایس تپههای دیرین.همانا همۀ اینها بر سر یوسف باشد،بر فرق او که در میان برادرانش برگزیده است.
27 «بِنیامین گرگی است درّنده؛صبحگاهان شکار را میبلعدو شامگاهان غنیمت را تقسیم میکند.»