یوشع 2:1-7 NMV

1 آنگاه یوشَع پسر نون، در نهان دو جاسوس از شِطّیم فرستاد و گفت: «بروید و آن سرزمین، بخصوص اَریحا را، ببینید.» پس آنان رفتند و به خانۀ زنی روسپی به نام راحاب درآمدند و در آنجا خوابیدند.

2 پادشاهِ اَریحا را خبر رسید که: «هان اسرائیلیانی چند، امشب بدین‌جا آمده‌اند تا این سرزمین را تجسس کنند.»

3 پس پادشاهِ اَریحا راحاب را پیغام داد: «مردانی را که نزد تو آمده و به خانه‌ات داخل شده‌اند، بیرون آور، زیرا به تجسس تمام این سرزمین آمده‌اند.»

4 اما راحاب آن دو مرد را برده، پنهان کرد و گفت: «آری، آن مردان نزد من آمدند، اما ندانستم از کجا بودند.

5 آنان با تاریک شدن هوا، به هنگام بسته شدن دروازۀ شهر روانه شدند، اما نمی‌دانم کجا رفتند. به تعقیبشان بشتابید؛ شاید بدیشان برسید.»

6 اما او آن دو مرد را به بام خانه برده، زیر ساقه‌های کتان که بر بام چیده بود، پنهان کرده بود.

7 پس آن مردان در تعقیب ایشان، به راه اردن تا معبرها پیش رفتند. به محض بیرون رفتن تعقیب‌کنندگان، دروازه را بستند.