25 سرورم، به این نابالِ فرومایه اعتنا مکن، زیرا او چنانکه از اسمش پیداست، ابله است. نام او نابال است و حماقت با اوست. اما من، کنیزت، مردان جوانی را که سرورم فرستاده بود، ندیدم.
26 «حال ای سرورم، به حیات خداوند و به جان تو سوگند، از آنجا که خداوند تو را از خونریزی بازداشته و نگذاشته به دست خود انتقام بگیری، باشد که دشمنانت و آنانی که قصد آزار سرورم دارند، مانندِ نابال گردند.
27 حال بگذار این هدیه که کنیزت برای سرور خود آورده است، به مردان جوانی که همراه سرورم هستند، داده شود.
28 تمنا دارم نافرمانی کنیزت را عفو فرمایی، زیرا خداوند بهیقین خاندان سرورم را پایدار خواهد ساخت چراکه او در جنگهای خداوند میجنگد، و مادام که در قید حیات هستی بدی در تو یافت نخواهد شد.
29 اگر کسی به قصد جانت برخیزد و تو را تعقیب کند، همانا جان سرورم پیچیده در قنداقۀ حیات نزد یهوه خدایت محفوظ خواهد بود، اما او جان دشمنانت را بسان سنگی که از میان فلاخُن پرتاب شود، به دور خواهد افکند.
30 آنگاه که خداوند تمام احسانهایی را که در مورد سرورم بیان داشته، به انجام رسانَد و تو را رهبر اسرائیل گردانَد،
31 سرورم از آن رو که خون کسی را بیجهت ریخته یا خود در صدد انتقام برآمده، سببی برای اندوه یا عذاب وجدان نخواهد داشت. و چون خداوند بر سرورم احسان کند، آنگاه کنیز خود را به یاد آور.»