۱پادشاهان 1:1-7 NMV

1 داوود پادشاه پیر و سالخورده شد و هرچند او را به جامه‌ها می‌پوشانیدند، گرم نمی‌شد.

2 پس خدمتگزارانش وی را گفتند: «بگذار تا برای سرورمان پادشاه دوشیزه‌ای جوان بجوییم که در خدمت پادشاه باشد و او را پرستاری کند، و در آغوشت بخوابد تا سرورمان پادشاه گرم شود.»

3 پس در سرتاسر قلمرو اسرائیل دوشیزه‌ای زیبا جستند، و اَبیشَکِ شونَمی را یافتند و نزد پادشاه آوردند.

4 آن دوشیزه بسیار زیبا بود، و از پادشاه پرستاری کرده، او را خدمت می‌نمود، ولی پادشاه با او همبستر نشد.

5 و اما اَدونیا پسر حَجّیت خویشتن را برافراشته، گفت: «من پادشاه خواهم شد.» پس ارابه‌ها و سواران برای خود تدارک دید، و پنجاه مرد تا پیشاپیش وی بدوند.

6 پدرش هرگز او را نرنجانیده و به وی نگفته بود «چرا چنین و چنان می‌کنی؟» نیز اَدونیا مردی بود بسیار خوش‌سیما، و پس از اَبشالوم به دنیا آمده بود.

7 اَدونیا با یوآب پسر صِرویَه و اَبیّاتارِ کاهن مشورت کرد و آنان او را پیروی و پشتیبانی کردند.