14 و حال تو میگویی: ”نزد سرورت برو و بگو: ’اینک ایلیا اینجا است‘؟“ او مرا خواهد کشت!»
15 ایلیا گفت: «به حیات یهوه خدای لشکرها که به حضورش ایستادهام سوگند، که امروز بهیقین خود را به اَخاب نشان خواهم داد.»
16 پس عوبَدیا به دیدن اَخاب رفت و به او خبر داد، و اَخاب به دیدار ایلیا آمد.
17 و چون اَخاب ایلیا را بدید، بدو گفت: «آیا این تویی، تو که اسرائیل را آشفته میسازی؟»
18 ایلیا پاسخ داد: «من نیستم که اسرائیل را آشفته میسازم بلکه تو و خاندانت، زیرا فرامین خداوند را ترک کرده، بَعَلها را پیروی کردهای.
19 پس حال بفرست و تمامی اسرائیل را نزد من بر کوه کَرمِل گرد آور، و چهارصد و پنجاه نبی بَعَل و چهارصد نبی اَشیرَه را نیز که بر سفرۀ ایزابل خوراک میخورند.»
20 پس اَخاب نزد تمامی بنیاسرائیل فرستاده، آن انبیا را بر کوه کَرمِل گرد آورد.