۱پادشاهان 18:4-10 NMV

4 و هنگامی که ایزابل انبیای خداوند را هلاک می‌ساخت، عوبَدیا یکصد تن از آنان را گرفته، پنجاه پنجاه در غاری پنهان کرد و ایشان را به نان و آب خوراک داد.

5 باری، اَخاب به عوبَدیا گفت: «نزد تمامی چشمه‌های آب و نهرهای این سرزمین برو، شاید علفی بیابیم و اسبان و قاطران را زنده نگاه داشته، همۀ حیوانات خود را از دست ندهیم.»

6 پس زمین را بین خود تقسیم کردند تا آن را درنوردند؛ اَخاب به‌تنهایی به یک سو رفت و عوبَدیا تنها به سویی دیگر.

7 و چون عوبَدیا در راه بود، اینک ایلیا بدو برخورد. عوبَدیا او را شناخته، به روی درافتاد و گفت: «ای سرورم ایلیا، آیا این تویی؟»

8 ایلیا او را پاسخ داد: «آری، من هستم. برو و به سرورت بگو: ”اینک ایلیا اینجا است.“»

9 عوبَدیا گفت: «چه گناهی کرده‌ام که خدمتگزارت را به دست اَخاب تسلیم می‌کنی تا مرا بکُشد؟

10 به حیات یهوه خدایت سوگند، قوم و مملکتی نیست که سرورم کسان به جستجوی تو بدان‌جا نفرستاده باشد. و اگر گفته باشند که، ”اینجا نیست،“ از آن مملکت و قوم سوگند گرفته است که تو را نیافته‌اند.