۱پادشاهان 2:34-40 NMV

34 پس بِنایا پسر یِهویاداع برآمده، یوآب را به شمشیر زد و کُشت، و او را در خانه‌اش که در صحرا بود، دفن کردند.

35 پادشاه، بِنایا پسر یِهویاداع را به جای یوآب به فرماندهی سپاه و صادوقِ کاهن را به جای اَبیّاتار به کهانت برگماشت.

36 آنگاه پادشاه شِمعی را فرا خوانده، بدو گفت: «در اورشلیم برای خود خانه‌ای بساز و آنجا ساکن شو، و از آنجا به هیچ جای دیگر مرو.

37 روزی که شهر را ترک کنی و از وادی قِدرون بگذری، یقین بدان که قطعاً کشته خواهی شد و خونت بر گردن خودت خواهد بود.»

38 شِمعی به پادشاه گفت: «آنچه گفتی نیکوست. خدمتگزارت مطابق گفتۀ سرورم پادشاه عمل خواهد کرد.» و شِمعی روزهای بسیار در اورشلیم ماند.

39 ولی پس از پایان سه سال، دو غلام شِمعی به نزد اَخیش پسر مَعَکاه، پادشاه جَت گریختند. و به شِمعی خبر دادند که: «اینک غلامان تو در جَت به سر می‌برند.»

40 شِمعی برخاست و الاغش را زین کرد و به جستجوی غلامان خود به جَت نزد اَخیش رفت، و آنان را از جَت باز‌آورد.