۲سموئیل 10:2-8 NMV

2 داوود گفت: «بر خانون، پسر ناحاش احسان خواهم کرد، همان‌گونه که پدرش بر من احسان کرد.» پس داوود خادمانش را فرستاد تا خانون را به‌خاطر پدرش تسلی دهد. اما چون خادمان داوود به سرزمین عَمّونیان رسیدند،

3 امیرانِ عَمّونیان به سرورشان خانون گفتند: «آیا گمان می‌کنی قصد داوود از فرستادن این تسلی‌دهندگان نزد تو، تکریم پدرت است؟ آیا نه این است که داوود خادمانش را نزد تو فرستاده تا این شهر را تفحص و جاسوسی کرده، آن را سرنگون سازند؟»

4 پس خانون، خدمتگزاران داوود را گرفته، نصف ریش هر یک را تراشید و جامه‌ها‌یشان را از میان، از نشیمنگاه بدرید و ایشان را روانه کرد.

5 چون داوود را باخبر ساختند، کَسان به استقبال آنان فرستاد، زیرا که بسیار خجل بودند. و پادشاه فرمود: «در اَریحا بمانید تا ریشتان بلند شود؛ آنگاه بازگردید.»

6 چون عَمّونیان دیدند که بوی تعفن در مشام داوود شده‌اند، فرستاده، بیست هزار پیاده از اَرامیانِ بیت‌رِحوب و اَرامیانِ صوبَه، پادشاه مَعَکاه را با هزار سرباز، و دوازده هزار تن نیز از طوب اجیر کردند.

7 به شنیدن این خبر، داوود یوآب را با همۀ لشکر مردان جنگاور گسیل داشت.

8 عَمّونیان بیرون آمده، نزد دهنۀ دروازه برای جنگ صف‌آرایی کردند. اَرامیانِ صوبَه و رِحوب و مردان طوب و مَعَکاه نیز جداگانه در دشتها مستقر شدند.