۲سموئیل 13:27-33 NMV

27 اما چون اَبشالوم به او اصرار ورزید، اجازه داد تا اَمنون و همۀ پسران پادشاه با او بروند.

28 سپس اَبشالوم به خادمانش فرمان داده، گفت: «ملاحظه کنید چه وقت دل اَمنون از شراب خوش می‌شود. و چون به شما بگویم، ”اَمنون را بزنید“، آنگاه او را بکُشید. مترسید؛ آیا من نیستم که به شما فرمان می‌دهم؟ پس شجاع و دلیر باشید.»

29 بنابراین خادمان اَبشالوم بنا بر فرمانی که او داده بود، با اَمنون عمل کردند. آنگاه پسران پادشاه جملگی برخاستند و بر قاطران خود سوار شده، گریختند.

30 آنان هنوز در راه بودند که به داوود خبر رسانیده، گفتند: «اَبشالوم همۀ پسران پادشاه را کشته و حتی یکی نیز باقی نمانده است.»

31 ‌‌ پس پادشاه برخاسته، جامه بر تن درید و بر زمین دراز شد. و همۀ خادمانش با جامه‌های دریده، آنجا ایستاده بودند.

32 ولی یوناداب پسر شِمِعاه، برادر داوود، گفت: «سرورم مپندارد که آنان تمام جوانان یعنی همۀ پسران پادشاه را کشته‌اند، زیرا تنها اَمنون مرده است. از آن روز که اَمنون، تامار خواهر اَبشالوم را بی‌حرمت ساخت، اَبشالوم بدین امر جزم کرده بود.

33 پس حال، دل سرورم پادشاه از خبر کشته شدن همۀ پسران پادشاه اندیشناک نشود، زیرا تنها اَمنون مرده است.»