۲سموئیل 20:3-9 NMV

3 چون داوودِ پادشاه به خانۀ خود در اورشلیم آمد، آن ده مُتَعِه را که به نگهداری از خانه واگذاشته بود، برگرفت و ایشان را در خانه‌ای تحت حراست قرار داد. او برای نیازهایشان تدارک می‌دید، ولی با ایشان همبستر نمی‌شد. پس آنان تا روز مرگشان محبوس بودند و همچون بیوگان می‌زیستند.

4 و اما پادشاه به عَماسا گفت: «مردان یهودا را ظرف سه روز نزد من فرا خوان، و خودت نیز اینجا باش.»

5 عَماسا رفت تا یهودا را فرا خوانَد. اما این کار را بیش از مدت زمانی که پادشاه مقرر کرده بود، طول داد.

6 داوود به اَبیشای گفت: «حال شِبَع پسر بِکری بیش از اَبشالوم به ما صدمه خواهد زد. خدمتگزاران سرورت را برگرفته، به تعقیب او برو، مبادا شهرهای حصاردار برای خود بیابد و از نظر ما بگریزد.»

7 مردان یوآب و کِریتیان و فِلیتیان و همۀ مردان جنگاور، از پی او بیرون رفتند. آنان از اورشلیم روانه شدند تا شِبَع پسر بِکری را تعقیب کنند.

8 هنگامی که نزد سنگ بزرگ در جِبعون بودند، عَماسا به دیدار ایشان آمد. یوآب جامۀ رزم بر تن داشت، و بر روی آن نیز کمربندی بود با شمشیری در نیامش که بر کمر بسته بود. چون می‌رفت، شمشیر از نیام افتاد.

9 یوآب به عَماسا گفت: «ای برادرم، آیا به سلامت هستی؟» و به دست راست خود ریش عَماسا را گرفت تا او را ببوسد.