13 چون حاملانِ صندوق خداوند شش قدم پیش رفته بودند، داوود گاوی نر و گوسالهای پرواری قربانی کرد.
14 و داوود ایفودِ کتان بر تن، به تمامی قوّت خود در حضور خداوند میرقصید.
15 بدینگونه داوود و همۀ خاندان اسرائیل صندوق خداوند را با فریادها و نوای کَرِنا آوردند.
16 چون صندوق خداوند به شهر داوود داخل میشد، میکال دختر شائول از پنجره نگریسته، داوود پادشاه را دید که در حضور خداوند جست و خیزکنان میرقصد، و در دل خود او را خوار شمرد.
17 پس صندوق خداوند را آورده، آن را درون خیمهای که داوود برای آن بر پا کرده بود، در جایش نهادند، و داوود قربانیهای تمامسوز و قربانیهای رفاقت به حضور خداوند تقدیم کرد.
18 پس از تقدیم قربانیهای تمامسوز و قربانیهای رفاقت، داوود قوم را به نام خداوند لشکرها برکت داد.
19 و به همۀ قوم، یعنی به تمامی جماعت اسرائیل، از مرد و زن، یک قرص نان، یک تکه گوشت و یک قرص نان کشمش بخشید. آنگاه تمامی قوم روانه شده، هر یک به خانۀ خود رفتند.