۲پادشاهان 25:24-30 NMV

24 جِدَلیا برای ایشان و مردانشان سوگند یاد کرد و گفت: «از مقامات بابِل نهراسید. در این سرزمین ساکن شوید و پادشاه بابِل را خدمت کنید و برای شما نیکو خواهد بود.»

25 اما در ماه هفتم، اسماعیل پسر نِتَنیا پسر اِلیشَمَع که از خاندان سلطنتی بود، با ده تن از افراد خود آمد و جِدَلیا را با یهودیان و بابِلیانی که همراه وی در مِصفَه بودند، کشت.

26 آنگاه تمامی قوم، از خُرد و بزرگ، به همراه سرداران لشکرها، از ترس بابِلیان برخاسته، به مصر رفتند.

27 در سی و هفتمین سال اسارت یِهویاکین پادشاه یهودا، مصادف با بیست و هفتمین روز از ماه دوازدهم، اِویل‌مِرودَک پادشاه بابِل شد، و یِهویاکین پادشاه یهودا را از زندان آزاد کرد؛

28 و با وی با ملاطفت سخن می‌گفت، و بدو جایگاهی فراتر از جایگاه دیگر پادشاهانی که با وی در بابِل بودند، بخشید.

29 پس یِهویاکین جامۀ زندان از تن به در آورد و در تمامی روزهای عمر خود، همواره با پادشاه همسفره بود.

30 و در تمامی ایام عمر یِهویاکین، برای مایحتاجش، مقرری روزانه‌ای از جانب پادشاه به او داده می‌شد.