1 روزی گروه انبیا به اِلیشَع گفتند: «چنانکه میبینی، مکانی که در آن نزد تو گرد میآییم برای ما بسیار کوچک است.
2 رخصت ده به اردن رویم و از آنجا هر یک تکه چوبی برگرفته، مکانی در آنجا جهت سکونت خود بسازیم.» اِلیشَع گفت: «بروید.»
3 سپس یکی از ایشان گفت: «مرحمت فرموده، خود نیز با ما بیا!» اِلیشَع پاسخ داد: «میآیم».
4 و با ایشان رفت. آنان به اردن رفتند و به قطع درختان مشغول شدند.