5 زمین، که از آن نان بیرون میآید،در اعماقش گویی به آتشْ واژگون میشود.
6 سنگهایش مهدِ یاقوت کبود است،و خاکَش آغشته به طلا.
7 «هیچ پرندۀ شکاری راه آن را نمیداند،و چشم شاهین آن را ندیده است.
8 هیچ جانور مغروری بر آن پا ننهاده،و هیچ شیری بر آن گذر نکرده است.
9 «آدمی بر سنگ خارا دست میبَرَد،و کوهها را از اساس واژگون میسازد.
10 درون صخرهها مجراها میکَنَد،و چشمانش هر چیز نفیس را میبیند.
11 سرچشمۀ رودها را میکاوَد،و آنچه را نهان است به روشنایی بیرون میآورَد.