14 مثل یک کوزهٔ گِلی خواهید شکست و چنان خُرد خواهید شد که هیچ قطعهٔ آن، آنقدر بزرگ نخواهد بود که با آن بتوان یک زغال گداخته را برداشت یا با آن جرعهای آب نوشید.»
15 خداوند قادر و قدّوس اسرائیل به قوم خود میگوید: «بازگردید و با سکوت به من اعتماد کنید، آنگاه قوی و در امنیّت خواهید بود.» امّا شما حرف او را رد میکنید.
16 در عوض، در این فکر هستید که با اسبان تیزپا از دست دشمنان فرار کنید. درست است! باید فرار کنید! تصوّر میکنید که اسبان شما سریع میدوند، امّا اسبهای کسانیکه شما را تعقیب میکنند، سریعتر هستند.
17 وقتی فقط یک سرباز دشمن را ببینید، هزار نفر از شما پا به فرار میگذارید، و فقط پنج سرباز کافی است که همهٔ شما را فراری دهد. از سپاه شما چیزی جز چوب پرچم شما بر فراز تپّه باقی نخواهد ماند.
18 با وجوداین خداوند آماده است که بر شما رحم کند. او حاضر است بر شما شفقت کند، چون همیشه آنچه را که درست است، انجام میدهد. خوشا به حال کسانیکه به خداوند توکّل میکنند.
19 ای مردمی که در اورشلیم زندگی میکنید، شما دیگر گریان نخواهید بود. خداوند مهربان است، و وقتی با گریه و زاری به درگاه او برای کمک میروید او به شما پاسخ خواهد داد.
20 خداوند روزهای سختی را در پیش شما گذاشته است، امّا خودش به عنوان معلّمتان در آنجا با شما خواهد بود، و دیگر لازم نیست او را بجویید.