1 خداوند میگوید:«ای جزایر دوردست ساکت باشید و به من گوش دهید!حاضر شوید و دعوی خود را در دادگاه ارائه کنید،در دفاع از خود صحبت کنید.بیایید با هم تصمیم بگیریم و ببینیم حق با کیست.
2 «چه کسی آن فاتح را از شرق آوردو در همهجا به او پیروزی میدهد؟چه کسی او را بر پادشاهان و ملّتها پیروز میگرداند؟زیر ضربات شمشیرش، همه مثل گرد و خاک خُرد میشوند.تیرهایش همه را مثل کاه در برابر باد پراکنده میکند.
3 او آنها را تعقیب میکند و با خیال راحت پیش میرودو با چنان سرعتی حرکت میکند که گویی پاهایش زمین را لمس نمیکنند.
4 باعث این اتّفاقات کیست؟چه کسی مسیر تاریخ را تعیین کرده است؟من، خداوند، در ابتدا آنجا بودم،و من، خداوند خدا، در پایان کار هم در آنجا خواهم بود.
5 «مردمان سرزمینهای دوردست آنچه را که من کردهام، دیدهاند.آنها ترسیدند و از ترس برخود میلرزند.پس آنها همه با هم نزدیک میشوند.
6 صنعتکاران کمک میکنند و یکدیگر را تشویق مینمایند.