اعداد 22:34-40 NMV

34 آنگاه بَلعام به فرشتۀ خداوند گفت: «گناه کردم، زیرا نمی‌دانستم بر سر راه به مقابله با من موضع گرفته‌ای. حال اگر رفتنم در نظرت ناپسند است، باز خواهم گشت.»

35 فرشتۀ خداوند به بَلعام گفت: «با این مردان برو، ولی کلامی را که من به تو می‌گویم، همان را بگو و بس.» پس بَلعام همراه سروران بالاق رفت.

36 چون بالاق شنید که بَلعام می‌آید، به استقبال او به شهر موآب بیرون رفت. آن شهر در مرز اَرنون در منتهی‌الیه قلمرو او واقع بود.

37 بالاق به بَلعام گفت: «آیا نزد تو نفرستادم تا تو را فرا خوانم؟ چرا نزدم نیامدی؟ آیا براستی توانِ آن ندارم که تو را حرمت نهم؟»

38 بَلعام به بالاق گفت: «اینک، اکنون نزدت حاضرم! آیا به‌واقع توان آن دارم که کلمه‌ای بر زبان آورم؟ کلامی را که خدا در دهانم بگذارد، همان را خواهم گفت.»

39 آنگاه بَلعام همراه بالاق رفت و آنها به قَریَت‌حُصوت آمدند.

40 بالاق گاوان و گوسفندان قربانی کرد و قدری از آن را برای بَلعام و سرورانی که با او بودند، فرستاد.